توانمندی و قدرتِ هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.
توانمندی و قدرتِ هنر از محدودیت زاده می شود و در آزادی می میرد.
به نام خدا
روزگاری درمیان جمع بودم ، نبودم
روزگاری ساغری در مشت ساقی بودم،نبودم
ازشراب وجود یاران مست بودم،نبودم
روزگاری من بودم و نبودم و اکنون این منم
غروب دیروز، طلوع فردا. . . . .

مسعود
شنبه 18 تیرماه سال 1390 ساعت 12:36 ق.ظ
سلام اقا مسعود-ای ول دمت گرم وبلاگ خوبی داری
سلام داش مسعود
ایول زیبا مثله همیشه.معنی زندگی را الان میشه فهمید بعد ار ۶ماه...........
سلام داش مسعود گل ممنونم از شعرقشنگتون ببخشید اگه دیر بهتون سر می زنم امیدوارم همیشه شاد وسلامت باشید بازم بهمون سر بزن
سلام رضا جان .
منم همینطور ممنونم از اینکه به کلبه کوچک دل ما سر میزنی
سلام داش مسعود
بابا ما منتظر آپ جدیدیم.پس چی شد
شاد باشی و سلامت